7ماه و 9 روزگی
عسلکم سلام .....قربونت برم الهی با اون خوابیدنت که همش من را سوپرایز می کنی..... نیم ساعت پیش بردمت پایین پیش مامان جون و خودم برگشتم که برای شام کدو سرخ کنم چونکه نمی خواستم از بوی سرخ کردن کدو اذیت بشی خلاصه تند،تند غذا را اماده کردم و زودی برگشتم پیشت در را که باز کردم مامان جون گفت که یکم بازی کردی و یکمرتبه خوابت برده من که شدم این شکلی واااااااه چه چیزا ادم می بینه تویی که ٢ ساعت شیر می خوری تا یک ربع بخوابی خود به خود خوابت برده بود.عجیبن غریبا...... ماشاالله یادت نره حالا ببین چطوری خوابت برده بود. دیدی چه طوری خوابیدی عزیزم بعد از بازی با اسباب بازی مورد علاقت س...
نویسنده :
مریم(مامان ثنا جون)
20:29